کتاب کتاب جنگ

اثر مرتضی حنیفی از انتشارات نیماژ-شعر

1)

همه‌ی ما سکوت کردیم
اما سکوت مادرم فرق دارد
اما سکوت رییس جمهور فرق دارد
همه‌ی ما سکوت کردیم
آنقدر که دهان از یادمان رفت

2)
چهار نفر بودیم
و در آینه‌ی آسانسور
چهار صورت می‌دیدم
من منتظر شدم
تا مسافران پیاده شوند
من منتظر شدم
از کارم زدم
تا ببینم
کدام یک از آن‌ها من بودم.

3)
سرت را بریدند و
انداختند یک گوشه
سرت زیبا مانده بود و نمی‌مرد
می‌خواست کمک ات کند
می‌خواست
تو را دوباره برگرداند به زندگی...

4)

درست وقت خندیدن
فاصله سنی ازبین می‌رود
وقت شادی
انسان کودک است
مرد کودک است
ببر کودک است

--------
این کتاب توسط مرکوشا به گودریدز اضافه شده است.


خرید کتاب کتاب جنگ
جستجوی کتاب کتاب جنگ در گودریدز

معرفی کتاب کتاب جنگ از نگاه کاربران
کتاب های مرتبط با - کتاب کتاب جنگ


 کتاب سکه های دورو
 کتاب باران در دوزخ
 کتاب هفت نامه (هفت جلدی با قاب)
 کتاب مثنوی سحر حلال
 کتاب پر از حس پرواز
 کتاب دلم می خواد تو بغلت بخوابم