پروانهها
همهٔ زنان را
در یک جعبهٔ کفش مقوایی
ریختم
هر صبح برای زنان
برگ درخت توت
میریختم
در تاریکی
صدای خش خش
برگها را میشنیدیم
هر یک از زنان
در گوشههای جعبهٔ کفش مقوایی
مشغول تنیدن بود
آخر هفته
همهٔ زنان در پیله
بودند
از درون پیلهها
صدایشان را
میشنیدیم
غمگین بودند
کم کم پیلهها را
شکافتند
پروانه شده بودند
خرید کتاب یادگار عشق و حرمان مدام
جستجوی کتاب یادگار عشق و حرمان مدام در گودریدز
معرفی کتاب یادگار عشق و حرمان مدام از نگاه کاربران
کتاب های مرتبط با - کتاب یادگار عشق و حرمان مدام
همهٔ زنان را
در یک جعبهٔ کفش مقوایی
ریختم
هر صبح برای زنان
برگ درخت توت
میریختم
در تاریکی
صدای خش خش
برگها را میشنیدیم
هر یک از زنان
در گوشههای جعبهٔ کفش مقوایی
مشغول تنیدن بود
آخر هفته
همهٔ زنان در پیله
بودند
از درون پیلهها
صدایشان را
میشنیدیم
غمگین بودند
کم کم پیلهها را
شکافتند
پروانه شده بودند
خرید کتاب یادگار عشق و حرمان مدام
جستجوی کتاب یادگار عشق و حرمان مدام در گودریدز