کتاب غوطه ی خاطرات،در چشمه ی خیال

اثر فدریکو گارسیا لورکا از انتشارات نشر ثالث - مترجم: فواد نظیری-شعر

ری بر کتاب

فدریکو گارسیا لورکا درخشان‌ترین چهره‌ی شعر اسپانیا و در همان حال یکی از نامدارترین شاعران جهان است. شهرتی که نه تنها از شعر پرمایه‌ی او، که از زنده‌گی ِ پُرشور و مرگ جنایت بارش نیز به همان اندازه آب می‌خورد.

به سال ۱۸۹۹ در فونته واکه روس ــ دشت حاصلخیز غرناطه ــ در چندکیلومتری ِ شمال شرقی ِ شهر گرانادا به جهان آمد. در خانواده‌یی که پدر، روستایی ِ مرفهی بود و مادر، زنی متشخص و درس خوانده. تا چهارساله‌گی رنجور و بیمار بود، نمی‌توانست راه برود و به بازی‌های کودکانه رغبتی نشان نمی‌داد اما به شنیدن افسانه‌ها و قصه‌هایی که خدمتکاران وروستاییان می‌گفتند و ترانه‌هایی که کولیان می‌خواندند شوقی عجیب داشت.

این افسانه‌ها و ترانه‌ها را عمیقاً به خاطر می‌سپرد، آن‌ها را با تخیل نیرومند خویش بازسازی می‌کرد و بعدها به گرته‌ی آن‌ها نمایش واره‌هایی می‌ساخت و در دستگاه خیمه شب بازی ِ خود که از شهر گرانادا خریده بود برای اهل خانه اجرا می‌کرد.

عشق آتشین لورکا به هنر نمایش هرگز در او کاستی نپذیرفت و همین عشق سرشار بود که او را علی‌رغم عمر بسیار کوتاهش به خلق نمایشنامه‌های جاویدانی چون عروسی ِ خون، یرما، خانه‌ی برناردا آلبا و زن پتیاره‌ی پینه‌دوز رهنمون شد که باری شگفت‌انگیز از سنت‌های اسپانیا و شعر پُر توش و توان لورکا را یک جا بر دوش می‌برد.

لورکا هرگز یک شاعر سیاسی نبود اما نحوه برخوردش با تضادها و تعارضات درونی جامعه اسپانیا به گونه ای بود که وجود او را برای فاشیستهای هواخواه فرانکو تحمل ناپذیر می کرد. و بی گمان چنین بود که در نخستین روزهای جنگ داخلی اسپانیا - در نیمه شب 19 اوت 1936 - به دست گروهی از اوباش فالانژ گرفتار شد و در تپه های شرقی گرانادا در فاصله کوتاهی از مزرعه زادگاهش به فجیعترین صورتی تیر باران شد بی آنکه هرگز جسدش به دست آید یا گورش شناخته شود.

...بر شاخه های درخت غار
دو کبوتر
تاریک دیدم
یکی خورشید بود وآن دیگری ماه

همسایه های کوچک
با آنان چنین گفتم
گور من کجا خواهد بود

در دنباله دامن من
چنین گفت خورشید
در گلوگاه من
چنین گفت ماه

و من که زمین را بر گرده خویش
داشتم و پیش می رفتم
دو عقاب دیدم همه از برف
و دختری سراپا عریان
که یکی دیگری بود و دختر هیچکس نبود

عقابان کوچک
به آنان چنین گفتم
گور من کجا خواهد بود

در دنباله دامن من
چنین گفت خورشید
در گلوگاه من
چنین گفت ماه

بر شاخساران
درخت غار دو کبوتر عریان دیدم
یکی دیگری بود و هردو هیچ نبودند


خرید کتاب غوطه ی خاطرات،در چشمه ی خیال
جستجوی کتاب غوطه ی خاطرات،در چشمه ی خیال در گودریدز

معرفی کتاب غوطه ی خاطرات،در چشمه ی خیال از نگاه کاربران
کتاب های مرتبط با - کتاب غوطه ی خاطرات،در چشمه ی خیال


 کتاب تاج شاه و کلاه ها
 کتاب چارانه ها : رباعی هایی به پارسی سره
 کتاب سفر در حباب
 کتاب درونت چه خبره؟
 کتاب 365 روز بدون تو
 کتاب من متولد حضور توام